درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 239
بازدید دیروز : 41
بازدید هفته : 280
بازدید ماه : 239
بازدید کل : 115470
تعداد مطالب : 690
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شعر
شعر
دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:شعر سربازی, :: 10:35 ::  نويسنده : مهدی        

خوشا روزی که من پنج ساله بودم

درون کوچه ها آواره بودم

چرا مادر مرا بیست ساله کردی

میان پادگان آواره کردی

دم دروازه شهر که رسیدم

صدای طبل و شیپور را شنیدم

به خود گفتم که این طبل نظام است

دو سال شخصی گری بر من حرام است

گروهبانان مرا بیچاره کردند

لباس شخصیم را پاره کردند

به خط کردند تراشیدند سرم را

لباس آشخوری کردند تنم را

لباس آشخوری رنگ زمین است

برادر غم مخور دنیا همین است

نگو خدمت بگو زندان هارون

که دل را در جوانی می کند خون

نگو خدمت بگو سرچشمه غم

نگهبانی زیاد مرخصی کم

مسلسل لوله خودکار دارد

گهی تک تیر گهی رگبار دارد

کلاغ پر می روم کاسه به دندان

برای خوردن یک لقمه نان

نوشتم نامه ای با برگ چایی

که هر وقت می خوری یادم بیایی

لب چشمه نشستم خوابم آمد

محبت های مادر یادم آمد

بمیرد آن که سربازی بنا کرد

تمام دختران را چشم به راه کرد

از آن روزی که سربازی بنا شد

ستم بر ما نشد بر دختران شد

گمان کردم که سربازی دو سال است

ندانستم که عمر یک جوان است

 





از آن روزی که سربازی به پا شد-ستم بر ما نشد بر دخـــتران شد

بسوزد آن که سر بازی به پا کرد-تمام دخـــتران را چشم به راه کرد



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



هر روز تنگ غروب تو سربازی

صفا داره لب مرز تیر اندازی

تا چهل چراغ پادگان روشن میشه

سر دیگ عدسی غوغا میشه

توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس

بخورم ، نخورم گرسنه می مونم

قدر آش ننم رو حالا می دونم



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



سر پستم رسیدم خوابم آمد - محبت های مادر یادم آمد

نوشتم نامه ای با برگ چایی - کلاغ پر میروم مادر کجایی

نوشتم نامه ای با برگ انگور - جدا گشتم دو سال از خانه ام دور



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



به صف کردند تراشیدند سرم را

لباس ارتشی کردند تنم را

الهی خیر نبینی سر گروهبان

که امشب کردی تو مرا نگهبان



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! ...



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



به سربازی روم با کوله پوشتی

به دستم داده اند یک نان خشکی

به خط کردن تراشیدم سرم را

لباس ارتشی کردن تنم را

لباس ارتشی رنگ زمین است

سزای هر جوان آخر همین است



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



به عضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش




مطالب مرتبط - سرگرمی
جوک خنده دار و جالب (4)

 



شعر زیبای کوردی از استاد مرادی برای مشاهده شعر لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

 



ادامه مطلب ...


عادت کـرده ام
نگـاه کنـم به آدم هایی که
از دور می آیند؛
تا آن زمان که ثابت شونـد
“تــو” نیستند…
::
::
بی تـو کنارِ
این خاطـره ها نِشَستـَن
دل می خـواهـَد؛
بـاور کـُن…
::
::
و همواره
گونه هایم را با آرزوی آمدنت آبیاری خواهم کرد…
خدا را چه دیدی، شاید سبز شدی…!
::
::
دوست داشتن
ربطی به دیدن ندارد…
آدم ها
خدا را هم دوست دارند هنوز!

 



ادامه مطلب ...


نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید
نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت
بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج
وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی می دانند
فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد
هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو
کامران از پی او تیز دوان خواهد شد
که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم
بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد
سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید
شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من آسیب پذیر
باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت
آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی
مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس
حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد

 



آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری, آغاز روزایی باشد که آرزو داری….

—————————
پیشاپیش می بوسمت یکی این ور (‘; ‘ ) یکی اون ور( ‘ ;’) یادت باشه اولین روبوسی عیدو من کردم…پیشاپیش سال نومبارک.

—————————

فرارسیدن نوروز این میراث با ارزش ایرانیها را بعدا تبریک میگم الان زوده

—————————

آقا تا دیدو بازدید های نوروزی شروع نشده تکلیف ماچ ها رو روشن کنید ، بالاخره باید سه بار ببوسیم یا دوبار ؟

—————————

مزیت مجرد بودن اینکه شب عید به خاطر بی پولی ، شرمنده زن و بچه ات نمی شی !

—————————

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

—————————

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی !؟

یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی !

فرشته دوست داشتنی بهارمبارک !

 



ادامه مطلب ...


اس ام اس چهارشنبه سوری

148167

342

اس ام اس چهارشنبه سوری
پیشاپیش آغاز مانور جنگ جهانی سوم
و شبیه سازی انفجار های قاره ای
و آزمایش بمب های اتمی
بر تو مسئول ویژه برگزاری مراسم مبارک !
فرستنده : memooooool


148166

191

با یاد سرخی گونه هات
درخشـش چشمات
سوزاننـدگی لبـهات
داغــی عشقت
از رو آتیش میپرم
دوستت دارم آتیش پاره چهارشنبه سوری مبارک
فرستنده : memooooool


147991

176

چهارشنبه سوري نزديکه. يه وقت نري از رو آتيش بپري آخه تجربه ثابت کرده اگه خر بپره رو آتيش رم ميکنه...

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:شعر'شعر نو'شعر عاشقانه'شعر دلتنگی, :: 9:12 ::  نويسنده : مهدی        

ه زیبایند بعضی واژه ها
دل,عشق,محبت,سکوت,غم,درد,بی کسی وتنهایی...
اما
دریا رفته میداند مصیبت های توفان را...
وتوخوب میدانی که این واژه ها ی زیبا و دلفریب
گاه میسوزانند تا ژرفای وجودت را...
وذوب میکنند
حتی استخوان هایت را...
لحظه هایت را به تلخی میکشانند
ولبخندت را میگیرند
وباخودت بیگانه ات میکنند...
واحساساتت را خفه میکنند
نفست را بند می اورند
تپش قلبت را به کندی می کشانند
وسکوت را بر صورت رنگ پریده ات, فرمانروا میکنند...
و
انگار قرن هاست که مرده ای...
درد را از هرطرف بخوانی درد است...

 



دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
.
.
.
یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد .

 



ادامه مطلب ...


از ؋رבا بیشتر مراقب باش

تقاص اشڪ هاے امشب مـــــטּ ωـنگیــــــטּ تر از تماҐ روزهایے است

ڪـہ عاشقانـہ گریـہ ڪرבم!!!



ωـاבـہ مے بینҐ

ωـاבـہ مے پنــــבارҐ زنـــــــבگے را

نمیבانستҐ جرҐ مے בاننـــــــב ωـاבگے را

ωـاבگے جرҐ است و مـــــــטּ مجرҐ تریـــــــــטּ مجرҐ شهرҐ

ωـاבـہ مے مانم…

ωـاבـہ میمیرم…

اما…

ترڪ نمے گویҐ پاڪے ایــــــטּ ωـاבگے را …

 



ادامه مطلب ...